پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

اینم عکس 21ماهگی قند عسل مامان

سلام گل مادر ما روز 29 خرداد به آبادان برگشتیم.دقیقا 41روز سفرمون طول کشید. ما از تهران مجدد به وزوان رفتیم و از اونجا هم به آبادان برگشتیم. احتمالا دو یا سه هفته دیگه به اصفهان میریم آخه برنامه ای در پیش هست که حتما باید حضور داشته باشیم ان شالله. اینم عکس 21ماهگی شما که با تولد پویا جون مصادف بود:   ...
30 خرداد 1392

بدترین شب عمر مامان

سلام جیگر گوشه حالت چطوره؟ دیروز عصر وقتی بردمت دستشویی موقع بیرون اومدن به مچ پات اشاره کردی و گفتی درد؛ اما من هرچی نگاه کردم چیزی نبود. گذشت تا بعد از شام با دایی رفتی بیرون وقتی برگشتی و لباست رو عوض کردم دیدم مچ پای راستت ورم داره. به دایی گفتم پندار زمین خورده؟گفت نه اصلا از بغل من پایین نیومد.سریع لباس پوشیدیم و شما رو به درمانگاه بردیم پزشک کشیک ما رو به بیمارستان مفید ارجاع داد و منو کلی ترسوند که این ضربه نخورده و علایم آرتریت(عفونت مفصل) داره.وای من چی کشیدم خدا میدونه. سریع به بیمارستان مفید رفتیم.کلینیک اورژانس غلغله بود.بالاخره ساعت 1 نوبتمون شد و ویزیت شدی.دکتر برات آزمایش خون و سونوی مچ پا نوشت. نمونه خون رو که گر...
22 خرداد 1392

21 ماهگی پسرم

سلام گل مادر روز جمعه 17 خرداد شما 21ماهه شدی و تنها 3ماه تا تولدت مونده گل من اتفاقا روز 21 ماهه شدنت تولد پویای عزیز بود و ما تولد دعوت بودیم. چون فراموش کرده بودم دوربین ببرم هنوز عکسهای اون شب دستم نیومده تا برات بزارم اینجا گلم به محض اینکه عکسها رو دریافت کردم برات میزارم تو وبلاگ عاشقتم مامان         ...
19 خرداد 1392

مادرانه...

بزرگ شدی دانه ی بادامم ؛ انقدر که دیگر باید از غرور این روزهایت بنویسم . از اســتقلالی که جوانه زده و در حال رویش ست ... اشک ها و زمین افتادن هایت را دیگر کسی نباید ببیند ! که اگر ببیند ، دلخور می شوی ... خودت رو هنگام ناراحتی ، از ما پنهان می کنی ... اگر وقت دویدن افتادی ، ما نگاهمان را می دزدیم ، مبادا چشممان به تو بیافتد ! قلبم برات پر می زنه پندار . نمی دونی که چقدر دوست دارم ، نمی دونی !
19 خرداد 1392

استخر رفتن پندار

سلام گل مامان حالت چطوره هفته پیش-روز سه شنبه -خاله شیما مامان رهام خبر داد که میخواد بره استخر.البته این استخر با بقیه استخر ها فرق داشت،اونم این بود که نی نی ها رو هم راه میدادند. من و خاله حدیث مامان مشکات هم همراه خاله شیما به استخر رفتیم البته خاله صفورا(که جدیدا شما بهش میگی عمه!)هم با آوا جون از سر کار که برگشت خودش به استخر اومد. اول شما از استخر خوشت نیومد ولی بعد دیگه میگفتی منو ول کن خودم برم آب بازی خیلی خوش گذشت به همه ما به خاله ها گفتم فکر کنین چند سال دیگه این 4تا وروجک بزرگ میشن و میگن یادش بخیر ما با هم رفتیم استخر   ...
12 خرداد 1392

رکورد...

سلام عزیز دلم امروز وقتی برای تایید نظرات وبلاگت اومدم،متوجه شدم امروز وبلاگت جزء پربازدید ترین وبلاگ ها بوده و تا این لحظه 1503 تا بازدید داشته. تو این پست عکسش رو هم برات قرار میدم تا بدونی چه دوستها و خاله های مهربونی داری از همه متشکرم که به وبلاگ پسرم سر میزنن ...
6 خرداد 1392

سفر به اصفهان

سلام سلام حالت چطوره مادر؟ امیدوارم سفر خوش گذشته باشه. ما برای پیگیری یک کار به این سفر رفتیم.ترمینال شاهین شهر پیاده شدیم و دایی بهروز(پسر خاله مامان مریم) ما رو به وزوان برد. یک هفته وزوان بودیم و بعد به اصفهان رفتیم. شما برای بار دوم به اصفهان سفر کردی بار اول شما 6ماهه بودی عزیزم که به اصفهان رفتیم. تقریبا 10 روز هم اصفهان بودیم و بعد به تهران اومدیم. این هم عکسهای این سفر آقا پندار:  لحظه رسیدن(ترمینال شاهین شهر):   پارک لاله وزوان: بابا رضا و پندار: پندار و میدان نقش جهان: عشق بستین(بستنی): پندار در باغ عموی بابا ابراهیم (باغبادران): پندار؛بابا جون؛بابا ابراهیم در کنار زای...
6 خرداد 1392

دندون 18 ام پندار...

سلام گل مادر ما هنوز اصفهانیم و نمیتونم برات درست و حسابی پست و عکس بزارم. فقط چون روز اول خرداد ماه ، وقتی با ماشین عمه طوبی(دختر عمه بابا) از خرید برمی گشتیم متوجه شدم دندون جدید تو دهن کوچولوت لونه کرده، اومدم تا برات ثبتش کنم . مبارک باشه گلم ان شالله به زودی با عکس ها و اخبار سفرت بر میگردم ...
3 خرداد 1392

روز پدر...

کودکی ، موقع خواب سخت پاپیچ پدر بود و از او می پرسید : زندگی چیست ؟ پدرش از سر بی صبری گفت : زندگی یعنی عشق پسرک با سر پرشوری گفت : عشق را معنی کن ! پدرش داد جواب : بوسه ی گرم تو بر گونه ی من پسرک خنده برآورد ز شوق گونه های پدرش را بوسید زان سپس گفت : پدر … عشق اگر بوسه بود … بوسه هایم همه تقدیم تو باد !!! این متن رو پندار جون تقدیم به بابای مهربونش کرده منم از اینجا به بابای گلم و همه باباهای مهربون،روز پدر رو تبریک میگم. الهی الهی الهی،سایه پرمهر پدر از سر هیچ بچه ای کم نشه ...
1 خرداد 1392
1